کد مطلب:28253 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156

دشواری پاره ای اصلاحات












1350. امام علی علیه السلام: اگر پاهایم در این لغزشگاه استوار ماند، اموری را تغییر خواهم داد.[1].

1351. الكافی - به نقل از سلیم بن قیس -: امیرمؤمنان، سخنرانی كرد و حمد و سپاس خداوند گفت و بر پیامبرصلی الله علیه وآله درود فرستاد. آن گاه فرمود:

«ترسناك ترین چیزی كه بر شما بیم دارم، دو خصلت است: پیروی از هوا، و آرزوهای دراز. پیروی هوا، از حق باز می دارد و آرزوهای دراز، آخرت را از یاد می برد. بدانید كه دنیا پشت كرده و در حال كوچ است، و آخرت، رو آورده و در حال كوچ است؛ و هریك را فرزندانی است. شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا مباشید؛ چرا كه امروز، روزِ كار است، نه حسابرسی، و فردا روزِ حسابرسی است نه كار و تلاش. همانا آغاز رخ دادن فتنه ها و بحران ها، هواهایی است كه پیروی می گردند واحكامی است كه بدعت گذارده می شوند و در آن با حكم خدا مخالفت می شود و مردانی از مردانی دیگر هواداری كنند.

آگاه باشید! اگر حقیقت، با باطل آمیخته نمی گشت، اختلافی نبود و اگر باطل، با حق در نمی آمیخت، بر خردمندان پنهان نمی مانْد؛ لیكن پاره ای از این و پاره ای از آن، گرفته شود و به یكدیگر مخلوط شده، با هم آمیخته شوند. در این جاست كه شیطان، بر دوستانش مسلّط گردد و كسانی كه از پیش از جانب خدا به آنان وعده نیك داده شده، نجات یابند.

به درستی كه از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود: "چگونه خواهید بود هنگامی كه فتنه ای شما را فراگیرد كه كودك در آن پیر، و پیر در آن فرسوده گردد؟ مردم، بر اساس این فتنه حركت كنند و آن را سنّت گیرند، و اگر چیزی از آن دگرگون شود، فریاد برآید كه سنّت، دگرگون شد و مردم، مرتكب زشتی ها شوند.

آن گاه گرفتاری ها شدّت یابند، فرزندان به اسیری گرفته شوند و بحران، آنان را در هم پیچد، چنان كه آتش، هیزم را در هم می پیچد و سنگ آسیا، سنگ زیرین را می ساید. اینان برای غیر خدا علم دین فرا گیرند و برای غیرِ عمل، بیاموزند و دنیا را به ابزارِ آخرت جویند".

آن گاه، در حالی كه گروهی از بستگان، و خواص و پیروانش گِردش بودند، رو كرد و فرمود:

«زمامدارانِ پیشین، رفتاری داشتند كه در آنها به عمد، با پیامبر خدا مخالفت كردند و پیمان او را شكستند و سنّتش را دگرگون ساختند. اگر مردم را بر كناره گیری از آن دارم و آن را به جایگاه خود در دوران پیامبر خدا برگردانم، لشكریان، از من دوری می جویند و من، تنها می مانم، یا به همراه گروهی اندك از پیروانم كه برتری و پیشواییِ مرا بر پایه كتابِ خداوند عز و جل و سنّت پیامبرصلی الله علیه وآله باور دارند.

بنگرید اگر فرمان دهم و مقام ابراهیم را به جای خود كه پیامبر خدا نهاده بود، برگردانم، و فدك را به ارثبَران فاطمه برگردانم، پیمانه پیامبر[2] را به همان گونه ای كه بود، برگردانم، زمین هایی را كه پیامبر به مردمانی بخشید و در حق آنان به اجرا درنیامد، به اجرا گذارم، خانه جعفر را به ورثه او برگردانم و از مسجد جدا سازم، داوری های ستمگرانه را برهم زنم، زنانی كه به ناحق به ازدواج مردانی درآمده اند، جدا سازم و به شوهرانشان بازگردانم، و احكام خدا را درباره این زنان، جاری سازم، فرزندان تَغْلَب[3] را به اسارت گیرم، و زمین های تقسیمی خیبر را بازگردانم، دیوان های بخشش را از میان بَرم و مانند زمان پیامبر خدا به مساوات رفتار كنم و از گردش اموال در میان ثروتمندان مانع شوم، مالیات بر زمین را براندازم و در ازدواج ها به برابری حكم كنم، و خمس پیامبر را چنان كه خداوند عز و جل نازل فرموده و واجب نموده، به اجرا گذارم، مسجد پیامبر را به حالت گذشته اش برگردانم، و درهای گشوده شده را ببندم، و درهای مسدود شده را باز كنم، و مسح بر كفش ها را حرام سازم، بر نوشیدن شرابِ كشمش، حد جاری سازم، و دو متعه را حلال گردانم، و [ تعداد] تكبیر نماز بر مردگان را پنج سازم، و مردم را وادارم كه «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» را در قرائت نماز، بلند ادا كنند، و آنان را كه پیامبر خدا خارج كرده بود و اكنون با پیامبر خدا داخل مسجد شده اند، بیرون بَرم و آنان را كه پس از پیامبر خدا بیرون برده شده و رسول خدا آنها را داخل كرده بود، داخل سازم، و مردم را بر حكم قرآن و طلاقِ بر پایه سنّت، وادارم، و تمام مالیات های دینی (صدقات را با صورت های متنوّع و اندازه هایش گردآوری كنم، و وضو، غسل و نماز را به زمان و جایگاه اوّلیه و احكام شرعی اش برگردانم، و مردمان نجران را به منزل هایشان بازگردانم، و رفتار با اسیران فارس و سایر ملّیت ها را بر پایه كتاب خدا و سنّت پیامبر خدا باز گردانم، آن گاه مردم از اطرافم پراكنده شوند.

سوگند به خداوند كه به مردم، دستور دادم كه در ماه رمضان، جز نمازهای واجب را به جماعت نخوانند، و آنان را آگاه كردم كه جماعت در نمازهای مستحبّی، بدعت است. ناگهان، گروهی از لشكر كه به همراه من در نبرد بودند، فریاد برآوردند كه: «ای اهل اسلام! سنّت عمر، دگرگون شد. ما را از خواندن نماز مستحبّی در ماه رمضان، باز می دارد». با مشاهده تفرقه و جدایی و پیروی از پیشوایان گمراهی و تبعیت از داعیان به آتش در این امت بیمناك شدم [اگر این دستور را لغو نكنم ]بخشی از سپاهم شورش كنند.

[ همچنین اگر ] سهم ذی القربی را پرداخت كنم كه خداوند، در وصفشان فرموده است: «إِن كُنتُمْء َامَنتُم بِاللَّهِ وَمَآ أَنزَلْنَا عَلَی عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ؛[4] اگر به خدا و آنچه بر بنده اش در روز جدایی حق از باطل [جنگ بدر] - روزی كه دو گروه [مؤمن و كافر]، با هم روبه رو شدند - نازل كردیم، ایمان آورده اید؛ و خداوند، بر هر چیزی تواناست». سوگند به خداوند كه مقصود او از ذی القربی ماییم كه خداوند، ما را با خود و پیامبر، قرین ساخته و فرموده است: «فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَی وَ الْیَتَمَی وَالْمَسَكِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ؛[5] [ و آنچه را خدا از آنان به رسم غنیمتْ عاید پیامبر خود گردانید] از آنِ خدا و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است»؛ و درباره ما فرموده است: «كَیْ لَا یَكُونَ دُولَةَم بَیْنَ الْأَغْنِیَآءِ مِنكُمْ وَ مَآء َاتَل-كُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَل-كُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ؛[6] تا میان توانگران شما دست به دست نگردد، و آنچه را فرستاده [ او ]به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، باز ایستید و از خدا پروا بدارید». [ و نسبت به ]ستمگران بر دودمان پیامبر خدا فرمود: «إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛[7] به درستی كه خداوند، سخت كیفر دهنده است» بر آنان كه بر دودمان پیامبر ستم كنند.

این نعمتی از جانب خداست بر ما و سرمایه ای كه ما را بدان، بی نیاز كرد و پیامبرش را نیز بدان سفارش نمود.

برای ما از صدقه ها نصیب و بهره ای قرار نداد؛ چرا كه خداوند، پیامبر و اهل بیت را گرامی تر از آن داشت كه از اموال ناپاك مردمان روزیشان كند.

آنان، خدا و پیامبرش را تكذیب كرده، كتاب خداوند را كه درباره حقوق ما سخن می راند، انكار نمودند و از پرداخت سهم واجب ما سر باز زدند. خاندان هیچ پیامبری از سوی امّت او به اندازه ما پس از پیامبر خدا سختی و دشواری ندیدند. خداوند، مددكار ماست بر آنان كه بر ما ستم روا داشتند، و هیچ تحوّل و توانی، جز به [كمك] خداوندِ برتر و بزرگ نیست.[8].









    1. نهج البلاغة: حكمت 272، غرر الحكم: 7570، عیون الحكم والمواعظ: 7060/415.
    2. پیمانه ای (صاع). كه نزد مسلمانان رواج دارد، چهار مُدّ (هر مُدّ، ده سیر). است؛ ولی پیمانه پیامبرصلی الله علیه وآله طبق پاره ای روایت ها پنج مُد بود (شرح مُلّا صالح، ج 11، ص 373). (م).
    3. آنان اهل ذمّه نبودند، از این رو، اسیر گرفتن آنان روا بود. در زمان عمر، وی با آنان مصالحه كرد كه از جزیه معاف شوند و زكات را دو برابر بپردازند (مرآة العقول، ج 25، ص 134). (م).
    4. انفال، آیه 41.
    5. حشر، آیه 7.
    6. حشر، آیه 7.
    7. حشر، آیه 7.
    8. الكافی: 21/58/8، الاحتجاج: 146/626/1، كتاب سلیم بن قیس: 18/718/2.